حوصلم پکید خب چقدر خلوته اینجا

امروز رفتم دانشگاه کلا این ترم دانشگاه فقط ی بار رفته بودم. اون جلسه رفتم ی مثبت گرفتم.هر مثبت ۲۵ صدم داره و هر غیبت هم ۲۵صدم اینطوری دارم مثبت میگیرم تا ختثی بشه. 

امروزم ی مثبت دیگ گرفتم. درسته کلاسش لوسه و شاید ارشد نبابد اینطوری باشه ولی همین مثبتاام باعث میشه گوش کنیم و ی چیزایی یاد بگیریم.

برگشتنی تصمیم گرفتم برم خرید. رفتم یه جفت صندل صولتی خریدم برای خونه

الکی نیس میگن خرید کردن با خانمها چ ها ک نمیکنه. یهو سطح انرژیم افزایش چشم گیری داشت. دلم میخواد عطرم بخرم اگر مادرگرامی همراهی کنن از زمان امروز حداکثر استفاده ببریم و چندتا کار عقب مونده انجام بشه انشاالله

مهندس قراردادشونو برام فرستاد تا برای مشتری بغرستم مبلغش ۵۵۰۰ بود. درصد من رو خداکنه ۱۰ درصد حساب کنه. هنو ک چیزی نگفته ولی میدونم بچه خوبیه مشکلی پیش نمیاد. 

+ بعد کلاس قبل از اینکه بیام سوار اتوبوس بشم و بیام سمت خونه رفتم سر مزار شهدا. شهید عباس اسمیه (مدافع حرم ، دوست داشتی ی صلوات براش بفرس) و دوتا شهید گمنام دیک تو دانشکاهمونن. وای چقدر دوسشون دارم. مخصوصا لبخند شهید اسمیه توی عکس خیلی دوست داشتنیه. حس میکنم داره بهم لبخند میزنه و مراقبمه. بهترین داداش دنیاس.

کلی دعا کردم

برای همه جوونا

برای ازدواج شون

برای بچه دار شدن شون و برای نمکی

برای رزق حلال داشتن

برای خانوادم

و.

بعدم اومدم سمت خروجی ولی خیلی دلم میخواس میشد بیشتر پیششوم بمونم

خدایا شوهر منم هم ظاهر هم رفتار هم نگاه مهربونش و لبخندای شیرینش میشه مثل شهید اسمیه باشه؟

مررررررررررررسی

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

حرف قلم ماشین آلات مدرن تبریز | دستگاه قطعه شویی چاپ آی ار کتابخانه عمومی مرحوم حاج عیسی رضایی انجمن بچه های ساداتی گيلان فردا Tamara علیرضا کشاورز جهان صنعت Tanya